الزام دوگانه

ساخت وبلاگ
   خواب نبود هر چند مرز های واقعیت آن قدر ها هم پر رنگ نیست، یا خواب بود؟  سقف که بلند بود، برای دستگاه هایی که بلند هستند. و کفِ استاندارد یعنی سه متر بتن انباشته، کفِ سرخِ سوله، من چه از کار و کارگر می دانستم که شب را در خلوتیِ کارخانه صبح کنم؟ کارخانه رفته ای؟ شیروانی های سوله ها و ماشین ها و بوی روغن، کارخانه ی استاندارد رفته ای؟ برای من عجیب بود، برای من خواب بود، شب را باید در کارخانه الزام دوگانه...
ما را در سایت الزام دوگانه دنبال می کنید

برچسب : شاعر,خودت, نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 1:05

   سرت را که جدا می کردند، صدای ساییدن تیغ تیز بین تنت، بین گردنت، بهترین آدم ها به دست بدترین مردمان کشته می شوند، تو به چه نوایی دل داده بودی که آن ها ضرباهنگ مردنت را جشن می گرفتند؟ ای هم نام من، ای شهید، برادر بخوانم تو را؟ برادر! ای که زنده ای و نزد پروردگارمان، تو هم مرا بخوان، مرگ مرا به دست شنیع ترین آدمی که از آن بالا میبینی بخواه. یا که من دشمن شنیع ترین آدمی که می بینی نیستم؟ یا ک الزام دوگانه...
ما را در سایت الزام دوگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 107 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 1:05

   من در تیمارستانی به وسعت شهرم زندگی می کنم. بچه دار نمی شدم، مرد نبودم، نه که مردانگی نداشته باشم، کاشت و داشت بود، بلند می شد، برداشت نبود، دانه هایم آفت زده بودند. دکتر هم نرفته بودم که بگویند خودت کرم داری که کرم ها دانه هایت را می خورند. یعنی رفته بودم، نگفته بودند. همسرم بچه میخواست، حرامزاده ی خواهرش را بزرگ کردیم. شهرام، همین شهرامی که سرش را بریدم و با اره برقی خودش - که هیچ وقت فکر نمی الزام دوگانه...
ما را در سایت الزام دوگانه دنبال می کنید

برچسب : جنون,آخرین,امیدش, نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 95 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 10:41